هر مشاوری رفتم میگه تو خیلی آدم پیچیده ای هستی
و درنهایت همیشه من فکر میکنم همه چی رو گفتم!
اما اونا فکر میکنن یه مسائلی هست که من اعتماد نکردم و نگفتم
واقعا هم همینطوره یه مسائلی هست در حین اینکه همه فکر میکنن من خیلی رک و راستم
ولی بیانش نکردم به کسی
که البته ربطی به صداقت نداره کاملا شخصی و هرکسی یه سری مسائلی برا خودش داره!
و اصلا فرستادمشون اون ته تهای مغزم و گاهی با خودم خیلی فکر کنم تا یادم بیاد!
نظر این یکی مشاورمم همینه!
مثلا در مورد رابطه منو مرحوم نمیدونم چرا همه فکر میکنن ما باهم ص ک * داشتیم
مشاور قبلیم هرسری بهم پیام میده حالمو میپرسه
به این موضوع اشاره میکنه که ناراحت نباش و این ارتباط از سر نیاز برا همه انسانها
و بابتش نباید شرمنده باشی و...
این مشاورم که رفیقمه و سالهاست دوستیم و تقریبا من از همه ی زندگیش و روابطش خبر دارم
اونم همینطور
اونم فکر می کنه در خصوص ارتباطم با مرحوم یه سری چیزها رو پنهان کردم
که نکردم واقعا
حالا که در خودم جستجو میکنم میکنم میبینم خوب من آدم پیچیده ای هستم
مثلا در موقعیت های مهم زندگیم خیلی ریلکس و بدون آمادگی میرم جلو
و نتیجه اش عالی میشه
اما بعدش استرس میگیرم! و حتی گریه میکنم!
یعنی فکر میکنم استرس هست از اول من اونقدری قوی انکارش میکنم
که اصلا حسش نمیکنم!و خودمم باورم میشه که استرس ندارم! ونبایدم داشته باشم!
و اگر برا کاری از قبل آمادگی داشته باشم استرس هزار برابری دارم!
مواجهه شدن با شکست برای من خیلی سخته
اونقدر در این مورد انعطاف پذیر نیستم راستش!
برا همین هم روابطم محدود و یا یه سری کارها رو هرگز تو زندگیم نکردمو نمیکنم
چون میدونم بعدش اگر شکست بخورم نابود میشم.
دیشب خواب جوجه تیغی و برف دیدم تعبیرش چیه؟
